لیسانس 4 ساله

ساخت وبلاگ
سلام چند وقتی بود که پست های بلاگ بیشتر گذران فکر ها و سیر درونی خودم بود. ولی تفکر و تغییر دنیای درون تا بینهایت ادامه دارد و تنها جایی که میتوان اثر آنچه در عمق بوجود آمده را در سطح دید هنگام ارتباط با دیگر انسان هاست. و در ارتباط با انسان های دیگر است که صدای خود را پیدا میکنیم و در ارتباط با انسان های دیگر است که نقش خود را در مقابل آنها میابیم برای همین در چند ماه اخیر تصمیم گرفتم که دامنه ی انسان هایی که با آنها در ارتباط هستم را گسترش دهم و سعی کنم در اجتماع قرار بگیرم و دنیای عمیق درون را کمی به حال خود رها کنم.  کمی روی سطح بیایم کمی در دریای انسان ها شنا کنم. دیشب در یک برنامه ی جالب شرکت کردم به نام Mix and Mingle. این برنامه توسط یک خیریه و یک گروه که برگزار کننده ی این طور برنامه ها هستند اجرا شده بود. حدود 30-40 نفر در آن حضور داشتند و برای Networking دور هم جمع شده بودند. گوشه ی ذهنم این احساس را میکردم که شاید خیلی بیزینسی باشد و تا حدی هم بود.  افرادی بودند که با کت و شلوار ظاهر شده بودند. CEO و مارکتینگ شرکت های مختلف بودند.  همچنین افراد عادی تر هم بودند. کسانی که به دنبال ارتباط برقرار کردن بودند. برنامه به این صورت بود که در ابتدا به صورت آزاد هر کسی با هر کسی صحبت میکرد و زیبایی آن هم این بود که به دلیل نبودن انتظارات، فضا بسیار شناور بود. مثلا در حین صحبت با یک نفر بعد از دو سه دقیقه، شخص دیگری ظاهر میشد و صحبت دونفره به سه نفره تبدیل میشد. این تغییر Chemistry صحبت بسیار سریع تر از دنیای بیرون بود. برای مثال هنگام صحبت با همکاران یا دوستان فضا مشخص تر و قاعده مند تر است. و صحبت سه نفره به صحبت چرخشی بین سه نفر تبدیل میشد یا یک نفر لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 70 تاريخ : شنبه 16 ارديبهشت 1402 ساعت: 17:16

سلام آدم هایی بودند که برای من احساس دوگانه ای داشتند. شخصیت هایی که از دور بنظر می آمد که دوستشان نخواهم داشت. انسان هایی که میدانستم که با این که نمیدانم، چیزی در پشت پرده ی ذهنشان است، که هیچ گونه اجازه ای به خود نمیدهند تا خود واقعیشان باشند، در مقابل کسانی را دوست داشتم که خودی نداشتند، بنظر صادقانه بود بی خود بودن. چرا که چه کسی است که خود کاملی داشته باشد؟ چگونه به خود اجازه دهم در عین نقصان از خود، خودی داشته باشم؟ چگونه جرات میکنند که با تمام نقصانی که میدانستم و نمیدانستم از ایشان، بر خود تکیه کنند و خود را ابراز کنند. حال که کمی بزرگتر شده ام، میبینم که دو چیز در من به وقوع پیوسته، دانستن این که کسانی که بدون شناخت میتوانستم پشت چهره ایشان را بخوانم، انعکاس خود من، کمی جلوتر در زمان بودند. انعکاسی که در زمان کمی عقب تر، مرا به خود نشان میداد. و برای همین بود که آنها را میشناختم، عهد عزلی من با خود بود که از ابتدا تا انتهای زندگی را لااقل یک بار دیده بودم و با این که یادم نمی آمد آنچه در آینده بود، احساسی که باید به آن انعکاس داشته باشم را میشناختم. و دیگر این که کم کم متوجه میشوم که در دنیای تنهایان، کامل شدن غیر ممکن است و هر کسی باید نقصان خود را در آغوش بگیرد و از آنچه به او داده شده است، استفاده کند و سعی کند لذت ببرد. چون که دلیل وجود ما، تصفیه ی نقصانی است که خالق در خود میدید با آفرینش ما، خودش را خالص تر میکند چرا که خالق و آفریده از هم جدا هستند اگر آفریده دچار نقصان باشد، خالق از آن نقص مبرا است. لیسانس 4 ساله...
ما را در سایت لیسانس 4 ساله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmostfet1 بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 3 ارديبهشت 1402 ساعت: 23:13